غالی
نفیس

حبک عندی بالدنی و ما بنسى حبک لا
عشقت همراه من است و من عشق تو را فراموش نمی کنم
صوتک محى کم سنه عشتن وحدی بلاک
بدون صدای تو چه سالها که تنها زندگی کردم، بدون تو
بحبک فیی تعتنی و ما تعرف غیری لا
تو عشقت به مرا هدیه می کنی، و کسی جز مرا نمی شناسی
کتبتا القصه معنونه بنسى حالی انا لولاک
من داستانی را نوشته ام که می گوید خودم را فراموش می کنم اما تو را فراموش نمی کنم

غالی غالی على طول
نفیس، نفیس، همیشه نفیس

غالی عهد الهوى
عشق تو نفیس است
بدی انت تقول
می خواهم که بگویی
یلا نمشی سوى
بیا تا با هم پیاده برویم
لولا النجمه بتنطفی
اگر ستاره خاموش شود
یا عینونی عیونی لا
آه چشمان من، آه چشمان من، نه
لو لا القمر بیختفی
اگر ماه مخفی نشود
ببقى حدک ملاک
کنار تو خواهد بود ای فرشته
و لو لا عینی بتکتفی
و اگر چشمان من کافی نیست
یا حیاتی قلبی لا
آه زندگی من! قلب من نه
عنک حبه ما خفی
عشق من تو را ترک نمی کند
و بیهمسلک أنا بهواک
و با تو نجوا می کنم که دوستت دارم
یلا نمشی سوى
بیا تا با هم پیاده برویم
لو مهما اللیل یطول
هرچه شب به طول می انجامد
لو مهما العمر یطول
هرچه عمرو روزگار به طول می انجامد
لو مهما الناس تقول
هرچه که مردم بگویند
قلبی رح یبقى یقول
قلب من می خواهد بگوید
انت حبیبی على طول
تو همیشه عزیز و محبوب من هستی
غیرک لا
هیچکس جز تو نه
بقلبی لا
در قلبم نه
بعمری لا
در عمرم نه