وقتی توی حرفات خدارو میشه پیدا کرد
دلشوره رو میشه توی چشمات تماشا کرد
یعنی تو اون کوهی که زخماتو نمیشماری
یعنی تو با دریا یه وجه مشترک داری
بی چتر وقتی زیر ِ بارونم
تو جای من میلرزی از سرما
وقتی که تو دلواپسم باشی
ترسی ندارم از غم ِ فردا
دور از منو دنیای من باشی
دلتنگی رو طاقت نمیارم
حس میکنم خوشبختی نزدیکه
وقتی دعای خیر تو دارم
قلم از دستم در رفت پس رفت سمت کاغذ
اسم ایرانمو نوشت که حتما یه جا هست
پُر عشق باشه پاشیده یه گوشه ی ورق
دل خوش نداشتیم هیچوقت از این ملخ خوره عرب
کوروش بلند شو وطنت تحریم شده
جایی رسیدیم که عرب مارو تهدید کنه
کوروش بلند شو وطن بوی تجاوز میده
همه خسته شدن اینجا از این تظاهر دیگه
کوروش دستم به دامنت پاشو ببین چه خبره
تفاهم نکنیم چی میشه میگن همش به ضرره
خدارو کجا گم کردن این قوم به حج رفته
جیب عربا پُر شد خوب اینا که پسرفته
دم از تمدن میزنن وقتی تو یاد دادی کوروش
رپو میذارم یه طرف این سلاحمه تو مشت
ما اعضای یه بدن اینجا تشکیل شدیم
هم وطن پاشو باید عربارو تحریم کنیم
خدا اینجاست برادر داری کدوم سمتی میری
ثوابش بیشتره به مولا اینجا دو تا دست بگیرین
قسم به اسم و یاد بابک خرم بین
ایرانم پاینده میمونه اگرم خوردم شیم
کی از تو مهربونتره وقتی غریب و بی کسم
وقتی که دوری از نگام حس میکنم بی نفسم
کی جز تو همدمم میشه وقتی که از گریه پرم
کی میبینه درد منو وقتی از دنیا دلخورم
مادرم تاج سرم ای تموم باورم
تو مسیر زندگیم بهترین همسفرم
مادرم تاج سرم ای تموم باورم
تو مسیر زندگیم بهترین همسفرم
دوست دارم اگه بدونی میخوام همیشه پیش من بمونی
دوست دارم منو نگام کن دوباره عاشقونه صدام کن
ببین این منه دیوونه چجوری دلو بهت سپردم
بهم میگم دیشب تو خوابم اسم تورو میبردم
بذار بگن به همه تو عشق منی تو زندگی منی تو
تو هم مثل منی از عشقمون نه دل نمیکنی تو
بذار بگن به همه تو عشق منی تو زندگی منی تو
تو هم مثل منی از عشقمون نه دل نمیکنی تو
نگاه کن توی چشام که با نگات آروم میگیرم
دوست دارم همه بدونن عشق من برات میمیرم
نگاه کن توی چشام که با نگات آروم میگیرم
دوست دارم همه بدونن عشق من برات میمیرم
چیه بوسیدنی تر از دستای مادر
از خنده ی مادر چی داریم دیدنی تر
چیه بوسیدنی تر از دستای مادر
از خنده ی مادر چی داریم دیدنی تر
مادر از دستای مهربون تو
گلای نوازشو بو میکنم
از تو چشمات واسه دیدن ِ خدا
همیشه به آسمون رو میکنم
سر سجاده که هستی مادرم
خورشید انگار اومده روی زمین
عشق تو یه عشق آسمونیه
تویی مادرم برام عزیزرین
تویی مادرم برام عزیزرین
چیه بوسیدنی تر از دستای مادر
از خنده ی مادر چی داریم دیدنی تر
نه نمیتونم بی تو بمونم
بی تو میمیرم آخه میدونم
بی تو مریضم تویی عزیزم
زندگیمو من به پات میریزم
عاشقت هستم به پات نشستم
جز تو میدونی از همه خستم
کاشکی تو باشی واسه همیشه
من مُردمو معلومه چشمای تو مسمومه
تقصیره توئه انقدر عکسات جلو رومه
حالم بده اینروزا
وارونه شده دنیا
عاشق شدیمو دائم
اشک تو چشایه ما
حالم بده درمونه منی تو
افسانه ی عاشق شدنی تو
حیفه که دل ِ ساده و تنهام
دیوونه بشه دق کنه بی تو
از حالت چشمام معلومه چی میخوام
دنیای منی و غمگین شده دنیام..
غم ِ عاشقی میسوزونه ولی قشنگه
یه جوری میشه آدم با قلبشم میجنگه
دله دلبری ندارم از تو من هنوزم
باید فقط بخندی بذار منم بسوزم..
غم ِ عاشقی میسوزونه ولی قشنگه
یه جوری میشه آدم با قلبشم میجنگه
دله دلبری ندارم از تو من هنوزم
باید فقط بخندی بذار منم بسوزم..
تو رفتی خودت رو گرفتی ازم
غرورم جلو راه تو سد نشد
با عکسای تو زندگی میکنم
گمونم واسه هردومون بد نشد
تو آرامش سبز این خونه رو
به موجای سنگینه دریا زدی
نگاهای مردم سوالی شده
جوابش تویی تو هم جا زدی
تو رفتی بفهمم که بارون همش تو آمار دلتنگیام میزنه
درست لحظه ای که یه جای زمین یکی قلب بی طاقتش بشکنه
تو رفتی که تسلیم تقدیر شم
تو رفتی که از زندگی سیر شم
تو رفتی که این چند شب پشت سر
به اندازه ی چند دهه پیر شم
تو رفتی بفهمم که بارون همش تو آمار دلتنگیام میزنه
درست لحظه ای که یه جای زمین یکی قلب بی طاقتش بشکنه
تو رفتی که تسلیم تقدیر شم
تو رفتی که از زندگی سیر شم
تو رفتی که این چند شب پشت سر
به اندازه ی چند دهه پیر شم
تو که آخرش یه روز میری که تموم بشه
میری میگی آره حقشه
دلم قراره شکسته شه ، چی بگم
تو که آخرش بهونه هاتو میگیریو
یهو بی سر و صدا میریو
تو بردی بازی و چی بگم
دلم میخواست میشد فراموشت کرد
چرا دلم دروغ هاتو باور کرد
چرا باید همش بگم که برگرد
ای بی خود
دلم میخواست میشد تهش خوب باشه
چرا همش باید یکی تنها شه
درست همون که عشق ِ تو دنیاشه
تنها شد
الهی کدوم درد باشد از این بیش
که معشوق باشد توانگر عاشق درویش
♫♫♫
تو به رحمت خویش و من بر حاجت خویشم
تو توانگری و من درویشم
بهشت بی دیدار تو همیشه زندان است
به زندان بردن من
به زندان بردن من نه کار کریمان است
الهی کدوم درد باشد از این بیش
که معشوق باشد توانگر عاشق درویش
