جایین یقولولی
می گویند
جایین یقولولی داب حبیبی
می گویند که عشق من شکنجه دیده است
جایین یقولولی شاف عذاب
می گویند که عشق من آزار دیده است
فاکرنی مرتاحه فی بعده وانا قلبی فی بعده داب
فکر می کنند که بی او خوشحالم، اما قلب من در نبودنش می سوزد
من یوم غیابه والله حالی عینی محرومه النوم
از روزی که رفت، چشمان من خواب را به خود ندیدند