بس دقیقه
فقط یه دقیقه
بس دقیقه یعنی مستکثر دقیقه یاخی شف قلبی فحبک کم صبر
فقط یه دقیقه، یه دقیقه خیلی زیاد نیست برای خواستن، خصوصا وقتی با صبر دل من تو عشق تو قیاس بشه
یعنی کل کلمه بزعله موطریقه کیف تزعل قبل ماتفهم قهر
هرچی میگم ناراحتت میکنه، این راهش نیست، چطور می تونی ناراحت شی؟ قبل از این که متوجه بشی اجبار می کنی
انت متظایق انا مو بس ظیقه اللی فی صدری شوی وابنفجر
نگرانی؟ من فقط نگران و معذب نیستم، اونی که تو دل منه درست یه دقیقه پیش از انفجاره
شف عذر
به دنبال بهانه
انساها ماقدر
نمی توانم فراموشش کنم
الوقت تاخر
خیلی دیر است
انا قاصد شوفتک … فالاصعب الاخطر
میخواهم تو را ببینم، خیلی سخت و خطرناکست
شف عذر
به دنبال بهانه
تعبت ارضیک
از راضی کردنت خسته شدم
تعبت ارضیک راضینی ولا تبخل على مغلیک
از راضی کردنت خسته شدم، مرا تسلی بده، با عشقت خساست نکن
وحن شوی وحاکینی ترای احساس اناوشاریک
کمی مهربانتر باش، با من صحبت کن، من هم احساس میکنم و شریک تو هستم
طلبتک یانظر عینی تناسى الظن والتشکیک
از تو میخواهم ای نور چشمم، تردیدها را فراموش کن
واذا غیری حکى فینی ترا غیرک حکى لی فیک
و اگر دیگری درباره من با تو صحبت کرد، کسی هم با من از تو صحبت کرده است
شخص یهتم
کسی که نگرانت باشد
مادفنک الحزن یاقلبی
ای دل! اندوه رهایت نمی کند
انقض غباره وقم
گردها را کنار بزن و برخیز
باقی للفرح باقی
هنوز امکان برای شادی هست
وباقی لک امل
و هنوز برای تو امید هست
بین البشر … شخص بک یهتم
بین مردم کسی که نگران توست
شرهه وعتب
ملامت و سرزنش
لاعلی شرهه ولاحتى عتب لاتقول ولاتعید ولاتزید
مرا سرزنش یا حتی ملامت نکن، نگو، تکرار نکن، چیزی هم اضافه نکن
کل شیٍ صار قی ساعه غضب قدر الله والله یفعل مایرید
همه چیز در یک لحظه عصبانیت اتفاق می افتد، این همانست که خداوند تقدیر کرده است
خداوند هر چه بخواهد تقدیر می کند
مابقى غیر اشتیاقی والتعب فی غیابک لین النار الحدید
هیچ چیز جز دلتنگی و خستگی من نمانده است، در غیابت، آتش فلز را هم می سوزاند
ناظر بعینی تعرف اللی یحب یاقرب الاحباب لاحبال الورید
در چشمانم نگاه کن تا بدانی عاشق چه کسی هستم، چقدر محبوب به دل نزدیکست
خذنی لک
مرا برای خودت ببر
خذنی لک خذنی اقرب
مرا برای خودت ببر، به خودت نزدیکتر کن
خذنی لاحلامک وفرحک
مرا با خودت به رویا و شادمانیت ببر
خذنی لخوفک و جرحک
مرا با خودت به ترس و آسیبت ببر
انا ابغا العیشه معک
می خواهم با تو زندگی کنم
انا القدس
من قدسم
انا القدس انا القدس
من قدسم، من قدسم
انا میلاد عیسى ومسرى محمد
من ولادتگاه عیسی و محل پرواز محمد با آسمانم
واقسم لو هادت الأرض لن اتهود
سوگند می خورم که اگر همه دنیا یهودی شوند، من نمی شوم
أیا قدسنا أنشدینا ومن عجزنا انقذینا … أنا القدس
قدس ما از ما می خواهد و ما را از ناتوانی و عجزمان نجات می دهد … من قدسم
حیاتی
زندگی من
حیاتی اجمل ما فیها انی بعیش
زیباترین چیز در زندگی من اینست که من زنده ام
من غیر ما افکر فی حاجه ما تهمنیش
بدون اینکه به چیزهای غیر مهم فکر کنم
اهم حاجه فی حیاتی انی بعشق حیاتی
مهمترین چیز در زندگی من اینست که عاشق زندگیم هستم
و لا یوم بأحاول افکر فی اللی فات و فی اللی عاد
هرگز به آنچه گذشته و تمام شده فکر نمیکنم
یا مجنون
ای مجنون
یا مجنون مش انا لیلى
مجنون! من آن لیلایی نیستم که تو فکر میکنی
ولا بنسمه هواک مایله
من هرگز با نسیم عشقی که از جانب تو می آید گرفتار تو نمیشوم
عایزنی اقول بحبک لیه
می خواهی به تو بگویم چرا دوستت دارم
بحبک، بس مش قایله
دوستت دارم، ولی دلیلش را به تو نمی گویم
لیه الغرور
غرور برای چیه
لیه الغرور و الکبریاء لیه الغرور
لا تتباهى بالذکاء لیه الغرور
غرور برای چیه، تکبر برای چیه؟
نه، با ذکاوتت خودستایی نکن، غرور برای چیه؟
اتعوذ من کلمه انا خلیک طبیعی مثلنا لیه الغرور
لیه الغرور و الکبریاء لیه الغرور
لا تتباهى بالدکاء لیه الغرور
از ذهن من دور شو، مثل ما عادی باش، غرور برای چیه؟
غرور برای چیه، تکبر برای چیه؟
نه، با ذکاوتت خودستایی نکن، غرور برای چیه؟