مش معقول
باور کردنی نیست
مش معقول مش معقول شو مر علیا بحیاتی کسرت الحواجز کلها
مش معقول مش معقول شو ترددت بقراراتی
باور کردنی نیست! باور کردنی نیست! چه اتفاقی برای من اتفاده که همه حد و مرزها رو شکستم؟
باور کردنی نیست! باور کردنی نیست! که برای یه تصمیمگیری این همه تردید دارم
مشیت مشیت مقتنعه بالی عملته کتیر بکیت لحقق الی حلمته
حلو حیاتی وانا ع طول برقد ع المجهول بصبر بوصل مهما یصیر
عندی اشی معقول
قدم زدم، قدم زدم، متقاعد شدم به کاری که انجام دادم، که کامل به نتیجه برسم
زندگیم شیرینه و من هم برای به نتیجه رسیدن صبورم
این چیزیه که برای من مهم و قابل قبوله