ولعوا
آتش زد
ولعوا ولعوا ولعوا ولعوا وشبوا بنار
ولعوا ولعوا ولعوا واشربو کاس المرار
هذا محبوبى رجعلی واتخد احلی قرار
آتش زد، آتش زد، آتش زد
آتش بگیرید و در آن بسوزید
آتش زد، آتش زد، آتش زد
از این جام تلخ بنوشید …
این محبوب من است که برگشته
و بهترین تصمیم را گرفته
قرر انه ما یغیب ویبقالى دایم حبیب
ما یفکر فى عوازل من بعید ومن جریب
قرار گذاشت که دیگر نرود و همیشه عاشقم باشد
دیگر به رفتن و جدایی نیندیشد، چه دور باشد چه نزدیک