لا تتنهد
آه نکش
لا لا تتنهد بعد شویه الضحکه تعود
نه، آه نکش، خنده پس از اندکی به چهره ات باز می گردد
والنار الل فی صدرک تبرد لا تتنهد
و آتشی که در سینه تو است سرد می شود، آه نکش
لا والله ما عندی حدود لإحساسی
به خدا سوگند برای احساساتم حد و مرزی وجود ندارد
أنا عاشق من قدمی لراسی
من سر تا پا عاشق توام